معنی میانگیر، سپر، ضربت خور، حائل، پرداخت کردن, معنی میانگیر، سپر، ضربت خور، حائل، پرداخت کردن, معنی kdاj;dc، s/c، qcfت omc، pاng، /cbاoت lcbj, معنی اصطلاح میانگیر، سپر، ضربت خور، حائل، پرداخت کردن, معادل میانگیر، سپر، ضربت خور، حائل، پرداخت کردن, میانگیر، سپر، ضربت خور، حائل، پرداخت کردن چی میشه؟, میانگیر، سپر، ضربت خور، حائل، پرداخت کردن یعنی چی؟, میانگیر، سپر، ضربت خور، حائل، پرداخت کردن synonym, میانگیر، سپر، ضربت خور، حائل، پرداخت کردن definition,